معنی فارسی perfectionation
B1فرایند یا عمل به کمال رساندن چیزی.
The act of making something perfect.
- NOUN
example
معنی(example):
به کمال رساندن محصول چندین ماه طول کشید.
مثال:
The perfectionation of the product took several months.
معنی(example):
تمرکز او بر روی به کمال رساندن هنر خود بود.
مثال:
His focus was on the perfectionation of his art.
معنی فارسی کلمه perfectionation
:
فرایند یا عمل به کمال رساندن چیزی.