معنی فارسی perihepatitis
B2التهاب ناحیه اطراف کبد، که ممکن است ناشی از عفونت باشد.
Inflammation of the tissues surrounding the liver.
- NOUN
example
معنی(example):
پریهپاتیت معمولاً عارضهای از عفونتهای کبدی است.
مثال:
Perihepatitis is often a complication of liver infections.
معنی(example):
تشخیص پریهپاتیت ممکن است به تکنیکهای پیشرفته تصویربرداری نیاز داشته باشد.
مثال:
Diagnosing perihepatitis can require advanced imaging techniques.
معنی فارسی کلمه perihepatitis
:
التهاب ناحیه اطراف کبد، که ممکن است ناشی از عفونت باشد.