معنی فارسی periodic detention

B1

بازداشت دوره‌ای، به معنی توقیف موقت و منظم به دلایل انضباطی.

A form of punishment involving regular confinement.

example
معنی(example):

او به خاطر رفتار خود یک بازداشت دوره‌ای دریافت کرد.

مثال:

He received a periodic detention for his behavior.

معنی(example):

بازداشت دوره‌ای می‌تواند به عنوان یک اقدام انضباطی استفاده شود.

مثال:

Periodic detention can be used as a disciplinary measure.

معنی فارسی کلمه periodic detention

: معنی periodic detention به فارسی

بازداشت دوره‌ای، به معنی توقیف موقت و منظم به دلایل انضباطی.