معنی فارسی periodically
B1به طور دورهای، به معنای انجام کاری در فواصل زمانی معین و منظم.
Occasionally or at regular intervals.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a regular periodic manner
معنی(adverb):
Intermittently or recurrently
example
معنی(example):
او به طور دورهای در طول روز ایمیلهایش را بررسی میکند.
مثال:
She checks her email periodically throughout the day.
معنی(example):
تیم به طور دورهای برای بحث در مورد پیشرفت ملاقات میکند.
مثال:
The team meets periodically to discuss progress.
معنی فارسی کلمه periodically
:
به طور دورهای، به معنای انجام کاری در فواصل زمانی معین و منظم.