معنی فارسی periodontium
B2پریودنتیوم، مجموعه بافتهای حمایتی شامل لثه و استخوان اطراف دندانها.
The totality of tissues that surround and support the teeth.
- NOUN
example
معنی(example):
پریودنتیوم شامل لثهها و بافتهای حمایتی دندانها است.
مثال:
The periodontium includes the gums and supporting tissues of the teeth.
معنی(example):
پریودنتیوم سالم برای دندانهای قوی ضروری است.
مثال:
Healthy periodontium is essential for strong teeth.
معنی فارسی کلمه periodontium
:
پریودنتیوم، مجموعه بافتهای حمایتی شامل لثه و استخوان اطراف دندانها.