معنی فارسی peripapillary

B1

ناحیه‌ای در اطراف پاپیلا که می‌تواند در ارزیابی‌های چشمی مورد توجه قرار گیرد.

Referring to the area around the optic nerve head in the eye.

example
معنی(example):

در ناحیه پری‌پاپیلاری چشم تورم وجود داشت.

مثال:

There was swelling in the peripapillary region of the eye.

معنی(example):

تغییرات پری‌پاپیلاری می‌تواند نشانه‌ای از بیماری‌های مختلف چشمی باشد.

مثال:

Peripapillary changes can indicate various eye diseases.

معنی فارسی کلمه peripapillary

: معنی peripapillary به فارسی

ناحیه‌ای در اطراف پاپیلا که می‌تواند در ارزیابی‌های چشمی مورد توجه قرار گیرد.