معنی فارسی permanentise

B1

دائمی کردن، تبدیل وضعیت موقتی به وضعیت دائمی.

To make something permanent.

example
معنی(example):

شما باید عضویت خود را دائمی کنید تا از تمامی مزایا بهره‌مند شوید.

مثال:

You should permanentise your membership to enjoy all benefits.

معنی(example):

کمیته تصمیم گرفت برنامه تأمین مالی را دائمی کند.

مثال:

The committee decided to permanentise the funding program.

معنی فارسی کلمه permanentise

: معنی permanentise به فارسی

دائمی کردن، تبدیل وضعیت موقتی به وضعیت دائمی.