معنی فارسی permanentising
B1دائمی کردن، تبدیل به وضعیت دائمی کردن یک شی یا موقعیت.
The act of making something permanent in the present continuous tense.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال حاضر در حال دائمی کردن نقش خود در تیم است.
مثال:
She is currently permanentising her role within the team.
معنی(example):
آنها در حال دائمی کردن تنظیمات خود برای رویدادهای آینده هستند.
مثال:
They are permanentising their arrangements for future events.
معنی فارسی کلمه permanentising
:
دائمی کردن، تبدیل به وضعیت دائمی کردن یک شی یا موقعیت.