معنی فارسی perpendicularly
B2به صورت عمود، به گونهای اشاره دارد که دو چیز به یکدیگر در زاویه 90 درجه متصل میشوند.
In a perpendicular manner; at right angles.
- ADVERB
example
معنی(example):
دو جاده در نزدیکی مدرسه به صورت عمود به هم تقاطع دارند.
مثال:
The two roads intersect perpendicularly near the school.
معنی(example):
او کتاب را به صورت عمود بر قفسه قرار داد.
مثال:
She placed the book perpendicularly on the shelf.
معنی فارسی کلمه perpendicularly
:
به صورت عمود، به گونهای اشاره دارد که دو چیز به یکدیگر در زاویه 90 درجه متصل میشوند.