معنی فارسی personed

B1

افعالی که مفهوم فردی را به یک فعالیت یا رویداد می‌دهد.

To perform or act in a capacity that represents a person or group.

example
معنی(example):

او با شور و شوق زیاد، کمپین را انجام داد.

مثال:

He personed the campaign with great enthusiasm.

معنی(example):

داوطلبان رویداد را سازماندهی کردند و هر جا که لازم بود کمک کردند.

مثال:

The volunteers personed the event, helping wherever needed.

معنی فارسی کلمه personed

: معنی personed به فارسی

افعالی که مفهوم فردی را به یک فعالیت یا رویداد می‌دهد.