معنی فارسی perspiry

B1

عرق کرده به حالتی گفته می‌شود که در آن فرد عرق کرده باشد.

Covered with or producing perspiration.

example
معنی(example):

بعد از دویدن، او کمی عرق کرده بود.

مثال:

After the run, he felt a bit perspiry.

معنی(example):

شرایط عرق‌آور بازی را چالش‌برانگیزتر کرد.

مثال:

The perspiry conditions made the game more challenging.

معنی فارسی کلمه perspiry

: معنی perspiry به فارسی

عرق کرده به حالتی گفته می‌شود که در آن فرد عرق کرده باشد.