معنی فارسی perspiringly

B2

به شکلی که عرق می‌کند، معمولاً به احساس نگران بودن یا فعالیت فیزیکی شدید اشاره دارد.

In a manner that exhibits perspiration, usually indicating nervousness or physical exertion.

example
معنی(example):

او قبل از سخنرانی به طور عرق‌ریزان عصبی بود.

مثال:

He was perspiringly nervous before his speech.

معنی(example):

ورزشکاران به طور عرق‌ریزان در رقابت مشغول بودند.

مثال:

The athletes were perspiringly engaged in the competition.

معنی فارسی کلمه perspiringly

: معنی perspiringly به فارسی

به شکلی که عرق می‌کند، معمولاً به احساس نگران بودن یا فعالیت فیزیکی شدید اشاره دارد.