معنی فارسی persuasible
B1قابل قانع شدن، به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد.
Capable of being persuaded; easy to convince.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بهخصوص وقتی خسته است، بسیار قابل قانع شدن است.
مثال:
He is quite persuasible, especially when he's tired.
معنی(example):
طبیعت قانعشدنی او او را به راحتی تحت تاثیر قرار میدهد.
مثال:
Her persuasible nature made her easy to influence.
معنی فارسی کلمه persuasible
:
قابل قانع شدن، به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد.