معنی فارسی pertinentness
B2کیفیت یا حالت مرتبط بودن یک نظریه یا مستند.
The quality of being pertinent or relevant.
- NOUN
example
معنی(example):
اهمیت استدلالهای او برای همه مشخص بود.
مثال:
The pertinentness of his arguments was clear to everyone.
معنی(example):
اهمیت دادهها آن را به یک منبع ارزشمند تبدیل میکند.
مثال:
The pertinentness of the data makes it a valuable resource.
معنی فارسی کلمه pertinentness
:
کیفیت یا حالت مرتبط بودن یک نظریه یا مستند.