معنی فارسی pertish
B2پر خُود را نشاندهنده یا با وقار به نظر میرسد، بهویژه به طور غیررسمی.
Somewhat saucy or cheeky; displaying a lively or bold demeanor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک رفتار پرتیش دارد که او را متمایز میکند.
مثال:
She has a pertish attitude that makes her stand out.
معنی(example):
نظرات پرتیش او اغلب جو را سبکتر میکند.
مثال:
His pertish remarks often lighten the mood.
معنی فارسی کلمه pertish
:
پر خُود را نشاندهنده یا با وقار به نظر میرسد، بهویژه به طور غیررسمی.