معنی فارسی perverseness
B2پرورزدن، به معنای تمایل به کارهای غیراخلاقی یا رفتارهای کنجکاوانه.
The quality of being deliberately unreasonable or contrary.
- NOUN
example
معنی(example):
پرورزدن او اغلب او را با دوستانش در دردسر میانداخت.
مثال:
His perverseness often got him into trouble with his friends.
معنی(example):
یک نوع پرورزدن در طرز برخورد او با این موضوع وجود داشت.
مثال:
There was a kind of perverseness in the way he approached the issue.
معنی فارسی کلمه perverseness
:
پرورزدن، به معنای تمایل به کارهای غیراخلاقی یا رفتارهای کنجکاوانه.