معنی فارسی pervasively
B2به طور فراگیر، به معنای تأثیری که به همه جا یا تمامی جنبهها سرایت میکند.
In a manner that affects or is present in all parts of something; widespread.
- ADVERB
example
معنی(example):
فناوری به طور فراگیری به هر جنبهای از زندگی ما وارد شده است.
مثال:
Technology has pervasively entered every aspect of our lives.
معنی(example):
تأثیر فرهنگ به طور گستردهای در تعاملات روزانه احساس میشود.
مثال:
The influence of culture is pervasively felt in daily interactions.
معنی فارسی کلمه pervasively
:
به طور فراگیر، به معنای تأثیری که به همه جا یا تمامی جنبهها سرایت میکند.