معنی فارسی pervagation

B1

پرواگیشن، گشت‌زنی یا جست‌وجو در مکان یا موضوعی برای کشف اطلاعات.

The act of wandering or exploring a space or concept for insights.

example
معنی(example):

پرواگیشن او در اطراف شهر منجر به کشف جواهرات پنهان شد.

مثال:

Her pervagation around the city led to discovering hidden gems.

معنی(example):

پرواگیشن ایده‌ها برای خلاقیت بسیار مهم است.

مثال:

The pervagation of ideas is crucial for creativity.

معنی فارسی کلمه pervagation

: معنی pervagation به فارسی

پرواگیشن، گشت‌زنی یا جست‌وجو در مکان یا موضوعی برای کشف اطلاعات.