معنی فارسی petiolule

B1

پتیول، ساقه‌ای کوچک که برگ را به پتئول متصل می‌کند.

A small stalk connecting a leaf to its petiole.

example
معنی(example):

پتیول کوچک ساقه یک برگ است.

مثال:

A petiolule is the small stalk of a leaf.

معنی(example):

او پتیول را بررسی کرد تا بیشتر درباره اتصال برگ بیاموزد.

مثال:

She examined the petiolule to learn more about the leaf's attachment.

معنی فارسی کلمه petiolule

: معنی petiolule به فارسی

پتیول، ساقه‌ای کوچک که برگ را به پتئول متصل می‌کند.