معنی فارسی petiteness

B1

کوچکی یا ریزه‌میزگی، به ویژه در مورد قد و اندازه افراد.

The quality of being small or delicate in stature.

example
معنی(example):

قد کوچک او را از سن واقعی‌اش جوان‌تر نشان می‌دهد.

مثال:

Her petiteness makes her look younger than she is.

معنی(example):

قد کوچک مجسمه به جذابیت آن اضافه می‌کند.

مثال:

The petiteness of the statue adds to its charm.

معنی فارسی کلمه petiteness

: معنی petiteness به فارسی

کوچکی یا ریزه‌میزگی، به ویژه در مورد قد و اندازه افراد.