معنی فارسی petitionist
B2شخصی که طوماری را به منظور درخواست تغییر و یا جلب توجه دیگران تهیه میکند.
A person who initiates or signs a petition to advocate for a cause.
- NOUN
example
معنی(example):
متقاضی طومار به شدت برای حقوق حیوانات دفاع کرد.
مثال:
The petitionist passionately advocated for animal rights.
معنی(example):
به عنوان متقاضی طومار، او تجمعات و جلسات را برای جلب حمایت سازماندهی کرد.
مثال:
As a petitionist, he organized rallies and meetings to gain support.
معنی فارسی کلمه petitionist
:
شخصی که طوماری را به منظور درخواست تغییر و یا جلب توجه دیگران تهیه میکند.