معنی فارسی petitionee

B2

شخص یا نهادی که برابر یک طومار قرار دارد و باید به درخواست‌ها پاسخ دهد.

The person or entity that is the subject of a petition and is expected to respond.

example
معنی(example):

متقاضی طومار از تعداد امضاها شگفت‌زده شد.

مثال:

The petitionee was surprised by the number of signatures.

معنی(example):

به عنوان متقاضی طومار، او باید به درخواست‌های مطرح شده پاسخ می‌داد.

مثال:

As a petitionee, she had to respond to the requests made.

معنی فارسی کلمه petitionee

: معنی petitionee به فارسی

شخص یا نهادی که برابر یک طومار قرار دارد و باید به درخواست‌ها پاسخ دهد.