معنی فارسی petitionary
B1مربوط به درخواستهای رسمی یا پیشنهادات.
Relating to or characterized by petitions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تمرکز درخواست گروه بر مسائل زیستمحیطی است.
مثال:
The group's petitionary focus is on environmental issues.
معنی(example):
تلاشهای درخواست او به تغییر قوانین محلی کمک کرد.
مثال:
Her petitionary efforts helped change local laws.
معنی فارسی کلمه petitionary
:
مربوط به درخواستهای رسمی یا پیشنهادات.