معنی فارسی petitionable

B1

قابلیت درخواست یا تقدیم درخواست برای مسائل یا موضوعات خاص.

Capable of being the subject of a petition.

example
معنی(example):

مسائل مطرح شده طبق قانون فعلی قابل درخواست هستند.

مثال:

The issues raised are petitionable under current law.

معنی(example):

جمع‌آوری امضاها شکایت را قابل درخواست کرد.

مثال:

Gathering signatures made the complaint petitionable.

معنی فارسی کلمه petitionable

: معنی petitionable به فارسی

قابلیت درخواست یا تقدیم درخواست برای مسائل یا موضوعات خاص.