معنی فارسی pewholder

B1

شیء یا ساختاری که به منظور نگه‌داشتن چیزهایی مانند کتاب‌های سرود به نیمکت‌ها متصل می‌شود.

An object or structure attached to benches to hold items like hymn books.

example
معنی(example):

جای کتاب سرود برای نگه‌داشتن کتاب‌های سرود طراحی شده بود.

مثال:

The pewholder was designed to hold hymn books.

معنی(example):

هر نیمکت در کلیسا یک جای کتاب سرود متصل داشت.

مثال:

Each pew in the church had a pewholder attached to it.

معنی فارسی کلمه pewholder

: معنی pewholder به فارسی

شیء یا ساختاری که به منظور نگه‌داشتن چیزهایی مانند کتاب‌های سرود به نیمکت‌ها متصل می‌شود.