معنی فارسی pfennig

B1 /ˈfɛn.ɪɡ/

یک سکه کوچک که به عنوان یک زیرواحد برای واحد پولی مارک آلمان استفاده می‌شد.

A former currency unit in Germany, equal to one hundredth of a mark.

noun
معنی(noun):

One hundredth of the former German mark (Deutsche Mark).

example
معنی(example):

یک پنیگ زیر واحد مارک آلمان بود.

مثال:

A pfennig was a subunit of the German mark.

معنی(example):

قبل از یورو، پنیگ به طور رایج در آلمان استفاده می‌شد.

مثال:

Before the euro, the pfennig was commonly used in Germany.

معنی فارسی کلمه pfennig

: معنی pfennig به فارسی

یک سکه کوچک که به عنوان یک زیرواحد برای واحد پولی مارک آلمان استفاده می‌شد.