معنی فارسی phagous
B2توصیفکننده موجوداتی که دیگر موجودات را میخورند.
Referring to organisms that feed on others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از ماهیها گوشتخوار و فاگوس هستند.
مثال:
Some fish are carnivorous and phagous.
معنی(example):
حیوانات فاگوس موجودات دیگر را میخورند.
مثال:
Phagous animals eat other organisms.
معنی فارسی کلمه phagous
:
توصیفکننده موجوداتی که دیگر موجودات را میخورند.