معنی فارسی phantasmagorical
C1به توهمات و تصورات متغیر و غیرواقعی اشاره دارد.
Relating to phantasmagoria; characterized by fantastic imagery and shifting scenes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نمایشگاه هنرمند پر از هنر فانتزی بود.
مثال:
The artist's exhibition was filled with phantasmagorical art.
معنی(example):
او دارای دیدگاهای فانتزی درباره آینده بود.
مثال:
He had a phantasmagorical vision of the future.
معنی فارسی کلمه phantasmagorical
:
به توهمات و تصورات متغیر و غیرواقعی اشاره دارد.