معنی فارسی phantomist
B1شخصی که به ایجاد توهمات یا اثرات خیالی میپردازد.
A person who specializes in creating illusions or ghostly effects.
- NOUN
example
معنی(example):
فانتومیس در طول نمایش یک توهم مرموز ایجاد کرد.
مثال:
The phantomist created a mysterious illusion during the show.
معنی(example):
او به عنوان یک فانتومیس، در ایجاد اثرات خیالی تخصص داشت.
مثال:
As a phantomist, she specialized in creating ghostly effects.
معنی فارسی کلمه phantomist
:
شخصی که به ایجاد توهمات یا اثرات خیالی میپردازد.