معنی فارسی pharyngological

B2

فارنگولوژیک به مسائل و موضوعات مربوط به حلق اشاره دارد.

Relating to the study or treatment of the pharynx.

example
معنی(example):

معاینات فارنگولوژیک برای تشخیص شرایط گلو حیاتی هستند.

مثال:

Pharyngological examinations are crucial for diagnosing throat conditions.

معنی(example):

او تحقیقات خود را در یک ژورنال فارنگولوژیک منتشر کرد.

مثال:

She published her research in a pharyngological journal.

معنی فارسی کلمه pharyngological

: معنی pharyngological به فارسی

فارنگولوژیک به مسائل و موضوعات مربوط به حلق اشاره دارد.