معنی فارسی phenomenalistically
C2به شیوهای که بر اساس رویدادهای قابل مشاهده و تجربیات واقعی تأکید دارد.
In a manner that emphasizes observable phenomena and experiences.
- ADVERB
example
معنی(example):
این نظریه به طور پدیدهگرایانهای شکلگیری شده تا بر روی رویدادهای قابل مشاهده تمرکز کند.
مثال:
The theory was phenomenalistically framed to focus on observable events.
معنی(example):
او یافتهها را بهطور پدیدهگرایانه تفسیر کرد تا جنبه عملی آن را نشان دهد.
مثال:
She interpreted the findings phenomenalistically to highlight practicality.
معنی فارسی کلمه phenomenalistically
:
به شیوهای که بر اساس رویدادهای قابل مشاهده و تجربیات واقعی تأکید دارد.