معنی فارسی phenomenologies
C2شاخهای از فلسفه که به مطالعه تجربیات آگاهانه و نحوه درک آنها پرداخته و به اشکال مختلف وجود دارد.
The branch of philosophy that studies structures of consciousness and the ways experiences are perceived.
- NOUN
example
معنی(example):
پدیدهشناسیهای مختلف، تفسیرهای گوناگونی از واقعیت ارائه میدهند.
مثال:
Different phenomenologies offer various interpretations of reality.
معنی(example):
مطالعه پدیدهشناسیها میتواند درک ما از تجربه انسانی را غنیتر کند.
مثال:
The study of phenomenologies can enrich our understanding of human experience.
معنی فارسی کلمه phenomenologies
:
شاخهای از فلسفه که به مطالعه تجربیات آگاهانه و نحوه درک آنها پرداخته و به اشکال مختلف وجود دارد.