معنی فارسی philomel

C1

پرنده‌ای افسانه‌ای که ترانه‌های غم‌انگیز می‌خواند.

A poetic reference to a nightingale, often used in literature.

example
معنی(example):

افسانه ای درباره فیلومل بود که می‌توانست غم را بخواند.

مثال:

The legend spoke of a philomel that could sing sadness.

معنی(example):

فیلسوفان اغلب در نوشته‌های خود به فیلومل اشاره می‌کنند.

مثال:

Philosophers often refer to the philomel in their writings.

معنی فارسی کلمه philomel

: معنی philomel به فارسی

پرنده‌ای افسانه‌ای که ترانه‌های غم‌انگیز می‌خواند.