معنی فارسی philornithic
C1فیلوارنتیک، مربوط به بررسی و مطالعه تاریخ تکاملی و ردهبندی پرندگان.
Pertaining to the evolutionary study and classification of birds.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحقیقات فیلوارنتیک بینشهای جدیدی درباره رفتار پرندگان فاش کرد.
مثال:
The philornithic research revealed new insights about bird behaviors.
معنی(example):
او الگوهای فیلوارنتیک را در گونههای مختلف پرندگان بررسی کرد.
مثال:
She studied philornithic patterns in various species of birds.
معنی فارسی کلمه philornithic
:
فیلوارنتیک، مربوط به بررسی و مطالعه تاریخ تکاملی و ردهبندی پرندگان.