معنی فارسی phlebosclerotic
B1مربوط به فیبروسکلروزیس، وضعیت سفت شدن عروق خونی.
Pertaining to the condition of phlebosclerosis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط فیبروسکلروتیک بر گردش خون تأثیر میگذارد.
مثال:
The phlebosclerotic condition affects blood circulation.
معنی(example):
پزشکان در حین جراحی، عروق فیبروسکلروتیک را مطالعه کردند.
مثال:
Doctors studied phlebosclerotic veins during the surgery.
معنی فارسی کلمه phlebosclerotic
:
مربوط به فیبروسکلروزیس، وضعیت سفت شدن عروق خونی.