معنی فارسی phlogogenetic
B1مرتبسازی و تجزیه و تحلیل ریشهها و تاریخچههای شیمیایی.
Pertaining to the origins or development of chemical processes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدل فلوژوژنتیک سعی دارد توضیح دهد که برخی واکنشها از کجا ناشی میشوند.
مثال:
The phlogogenetic model tries to explain the origins of certain reactions.
معنی(example):
مطالعات فلوژوژنتیک میتوانند اطلاعات زیادی در مورد تکامل شیمیایی فاش کنند.
مثال:
Phlogogenetic studies can reveal much about chemical evolution.
معنی فارسی کلمه phlogogenetic
:
مرتبسازی و تجزیه و تحلیل ریشهها و تاریخچههای شیمیایی.