معنی فارسی photoed

B1

عکس گرفتن، عمل ثبت تصویر از طریق دوربین یا دستگاه‌های مشابه.

To capture an image using a camera.

verb
معنی(verb):

To take a photograph of.

example
معنی(example):

من از تعطیلاتم عکس گرفتم تا تمام لحظات خوب را به یاد بیاورم.

مثال:

I photoed my vacation to remember all the fun moments.

معنی(example):

او از این رویداد برای روزنامه محلی عکس گرفت.

مثال:

She photoed the event for the local newspaper.

معنی فارسی کلمه photoed

: معنی photoed به فارسی

عکس گرفتن، عمل ثبت تصویر از طریق دوربین یا دستگاه‌های مشابه.