معنی فارسی photomagnetic

B1

فتومغناطیسی، به مواد و اثراتی که به نور و میدان‌های مغناطیسی حساس هستند، اشاره دارد.

Relating to materials that exhibit magnetic properties in response to light.

example
معنی(example):

مواد فوتومغناطیسی به نور و میدان‌های مغناطیسی پاسخ می‌دهند.

مثال:

Photomagnetic materials respond to light and magnetic fields.

معنی(example):

تحقیق بر روی اثرات فوتومغناطیسی متمرکز بود.

مثال:

The research focused on photomagnetic effects.

معنی فارسی کلمه photomagnetic

: معنی photomagnetic به فارسی

فتومغناطیسی، به مواد و اثراتی که به نور و میدان‌های مغناطیسی حساس هستند، اشاره دارد.