معنی فارسی photomagnetism
B2فتومغناطیس، پدیدهای که در آن میدانهای مغناطیسی به نور واکنش نشان میدهند.
The phenomenon where magnetic properties of materials respond to light.
- NOUN
example
معنی(example):
فتومغناطیس یک پدیده جالب در فیزیک است.
مثال:
Photomagnetism is a fascinating phenomenon in physics.
معنی(example):
درک فوتومغناطیس میتواند به تکنولوژیهای جدید منجر شود.
مثال:
Understanding photomagnetism can lead to new technologies.
معنی فارسی کلمه photomagnetism
:
فتومغناطیس، پدیدهای که در آن میدانهای مغناطیسی به نور واکنش نشان میدهند.