معنی فارسی phylarch
B2فیلارک به معنی رئیس یک دسته یا گروه خاص در جامعه است.
A leader or chief of a group or tribe, particularly in ancient contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
فیلارک بهخوبی جامعه را مدیریت کرد.
مثال:
The phylarch led the community effectively.
معنی(example):
به عنوان فیلارک، او مسئول اداره محلی بود.
مثال:
As a phylarch, he was responsible for local governance.
معنی فارسی کلمه phylarch
:
فیلارک به معنی رئیس یک دسته یا گروه خاص در جامعه است.