معنی فارسی phylarchy

B2

فیلارکی به یک سیستم یا روش رهبری اشاره دارد که در آن گروه‌های مختلف تحت یک رهبری واحد سازمان‌دهی می‌شوند.

A governmental or organizational structure led by a chief or leader of a group or tribe.

example
معنی(example):

فیلارکی برای یکپارچه کردن قبایل تأسیس شد.

مثال:

The phylarchy was established to unify the tribes.

معنی(example):

در زمان‌های درگیری، فیلارکی ثبات را تأمین کرد.

مثال:

In times of conflict, the phylarchy provided stability.

معنی فارسی کلمه phylarchy

: معنی phylarchy به فارسی

فیلارکی به یک سیستم یا روش رهبری اشاره دارد که در آن گروه‌های مختلف تحت یک رهبری واحد سازمان‌دهی می‌شوند.