معنی فارسی phylarchical
B1فیلارکال به ویژگیهای مربوط به رهبری اشاره میکند که بر اساس اصول فیلارکی شکلگرفته است.
Relating to a system of governance or leadership defined by phylarchy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد فیلارکال همکاری میان رهبران را پرورش داد.
مثال:
The phylarchical approach fostered collaboration among leaders.
معنی(example):
حکمرانی فیلارکال معمولاً در قبایل تاریخی مشاهده میشود.
مثال:
Phylarchical governance is often seen in historical tribes.
معنی فارسی کلمه phylarchical
:
فیلارکال به ویژگیهای مربوط به رهبری اشاره میکند که بر اساس اصول فیلارکی شکلگرفته است.