معنی فارسی phyllogenetic
C1فیلوژنتیک، شاخهای از علم است که به مطالعه روابط تکاملی بین موجودات زنده میپردازد.
Pertaining to the evolutionary development and diversification of a species or group of organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مطالعات فیلوژنتیک رابطههای تکاملی بین گیاهان را نشان میدهد.
مثال:
Phyllogenetic studies show the evolutionary relationships between plants.
معنی(example):
درخت فیلوژنتیک نشان میدهد که چگونه گونهها در طول زمان تکامل یافتهاند.
مثال:
The phyllogenetic tree illustrates how species have evolved over time.
معنی فارسی کلمه phyllogenetic
:
فیلوژنتیک، شاخهای از علم است که به مطالعه روابط تکاملی بین موجودات زنده میپردازد.