معنی فارسی phyllotactical
B1مطالعه و بررسی نحوه قرارگیری برگها به شکل علمی و منظم در گیاهان.
Referring to the scientific study and analysis of the patterns of leaf arrangement in plants.
- NOUN
example
معنی(example):
مطالعه فیلو تاکتیک بینشهای جدیدی درباره ساختارهای گیاهی افشا کرد.
مثال:
The phyllotactical study revealed new insights about plant structures.
معنی(example):
طراحیهای فیلو تاکتیک در تحقیقات گیاهشناسی اهمیت دارند.
مثال:
Phyllotactical designs are crucial in botanical research.
معنی فارسی کلمه phyllotactical
:
مطالعه و بررسی نحوه قرارگیری برگها به شکل علمی و منظم در گیاهان.