معنی فارسی phylloxanthin
B1فیلوکسانتین، رنگدانهای است که به رنگ زرد در گیاهان کمک میکند.
A pigment that contributes to the yellow coloration in certain plants.
- NOUN
example
معنی(example):
فیلوکسانتین یک رنگدانه است که در برخی گیاهان یافت میشود.
مثال:
Phylloxanthin is a pigment found in some plants.
معنی(example):
تحقیقات به بررسی اثرات فیلوکسانتین بر رنگبندی برگها پرداخت.
مثال:
The research studied the effects of phylloxanthin on leaf coloration.
معنی فارسی کلمه phylloxanthin
:
فیلوکسانتین، رنگدانهای است که به رنگ زرد در گیاهان کمک میکند.