معنی فارسی phylogerontic

B1

مطالعه پیری و چگونگی ایجاد تغییرات در طول زمان در جانداران.

Relating to the study of aging and its effects on the evolution and development of organisms.

example
معنی(example):

مطالعات فیلوژرنتیک بر روی پیری در گونه‌های مختلف تمرکز دارند.

مثال:

Phylogerontic studies focus on aging in various species.

معنی(example):

جنبه فیلوژرنتیک زیست‌شناسی چگونگی تأثیر سن بر تکامل را بررسی می‌کند.

مثال:

The phylogerontic aspect of biology examines how age affects evolution.

معنی فارسی کلمه phylogerontic

: معنی phylogerontic به فارسی

مطالعه پیری و چگونگی ایجاد تغییرات در طول زمان در جانداران.