معنی فارسی physicalistically
C1به طور فیزیکی، به شیوهای که بر اساس اصول فیزیکی و مادی باشد، اشاره دارد.
In a manner that emphasizes physical or material explanations.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به مسئله به طور فیزیکالیستی نزدیک شد و فقط روی علل مادی تمرکز کرد.
مثال:
He approached the problem physicalistically, focusing solely on material causes.
معنی(example):
این مفهوم به صورت فیزیکالیستی توضیح داده شد تا با شواهد علمی هماهنگ باشد.
مثال:
The concept was explained physicalistically to align with scientific evidence.
معنی فارسی کلمه physicalistically
:
به طور فیزیکی، به شیوهای که بر اساس اصول فیزیکی و مادی باشد، اشاره دارد.