معنی فارسی physicalness

B1

حالت و کیفیت فیزیکی؛ اشاره به وجود مادی و جسمانی چیزی.

The quality or state of being physical or material.

example
معنی(example):

فیزیکی بودن مجسمه، تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The physicalness of the sculpture captivated the viewers.

معنی(example):

شعرهای او اغلب بازتاب‌دهندهٔ واقعیت فیزیکی تجربه انسانی هستند.

مثال:

His poetry often reflects the physicalness of the human experience.

معنی فارسی کلمه physicalness

: معنی physicalness به فارسی

حالت و کیفیت فیزیکی؛ اشاره به وجود مادی و جسمانی چیزی.