معنی فارسی physicism
B1نگرش فلسفی که بر جنبههای فیزیکی و مادی تجربه تأکید دارد.
A philosophical standpoint that emphasizes the physical aspects of human experience.
- OTHER
example
معنی(example):
فیزیکالیسم جنبههای فیزیکی تجربه انسانی را مورد تأکید قرار میدهد.
مثال:
Physicism emphasizes the physical aspects of human experience.
معنی(example):
نظریه فیزیکالیسم در میان بعضی از فلاسفه محبوب بود.
مثال:
The theory of physicism was popular among certain philosophers.
معنی فارسی کلمه physicism
:
نگرش فلسفی که بر جنبههای فیزیکی و مادی تجربه تأکید دارد.