معنی فارسی physiologic
B2تعریف کامل به فارسی: مربوط به عملکردهای طبیعی و ویژهی بدن انسان و حیوانات.
Relating to the functions and processes of living organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پاسخ فیزیولوژیک به استرس میتواند به اشکال مختلفی ظاهر شود.
مثال:
The physiologic response to stress can manifest in different ways.
معنی(example):
یک فرآیند فیزیولوژیک برای حفظ هموستازی ضروری است.
مثال:
A physiologic process is essential for maintaining homeostasis.
معنی فارسی کلمه physiologic
:
تعریف کامل به فارسی: مربوط به عملکردهای طبیعی و ویژهی بدن انسان و حیوانات.